جمعه، بهمن ۱۵، ۱۳۸۹

داستان اشتیاق 3


... ادامه ی داستان اشتیاق از زبان ایزابل آلنده ...

به هر صورتی بود او موفق شده بود که بچه هایش را زنده نگه دارد و چند ماه بعد او زایمان کرد و دو قلوی نارسی به دنیا آورد. دو نوزاد پسر بسیار لاغر. او بند ناف کودکانش را با چوب برید و با موهای خودش بست. بچه ها رابه نام فرمانده اردوگاه نامگذاری کرده بود تا بلکه از محبت فرمانده اردوگاه برخوردار شود! او به بچه ها به جای غذا چای می داد برای اینکه شیر خودش آنقدر نبود که بتواند آنها را زنده نگه دارد. وقتی که سربازها به سلول او هجوم آوردند تا به دختر بزرگش تجاوز کنند او دخترش را در آغوش گرفته و اجازه نداده بود که او را ببرند، حتی زمانی که آنها اسلحه بر روی سرش گذاشتند.
به هر شکل این خانواده شانزده ماه زنده ماندند و بعد با یک خوش شانسی بزرگ و حضور یک قلب مشتاق از یک آمریکایی جوان؛ ساشا چنوف، کسی که موفق شد آنها را در یک هواپیمای نجات آمریکایی قرارد دهد، رز ماپندو و هر نه کودکش سراز فونیکس در آریزونای آمریکا در آوردند جایی که اکنون زندگی می کنند و کامیاب شده اند.
ماپندو در زبان سواحیلی یعنی عشق عظیم .
بازیگران کتابهای من همه زنانی قوی و مشتاق هستند، مثل رز ماپندو.

من آنها را از خودم نمی سازم نیازی به این کار نیست من به اطرافم نگاه می کنم و آنها را در همه جا می بینم. من با زنان و برای زنان در همه عمر کار کرده ام من آنها را خوب می شناسم من در آخر دنیا و در زمان باستانی به دنیا آمده ام (منظور از آخر دنیا جو حاکم بر خانواده آلنده است). در یک خانواده پدرسالار، کاتولیک و محافظه کار. این خیلی عجیب نبود که در سن پنج سالگی من یک فمینیست طغیان گر بودم. ...
من خیلی زود دریافتم که هزینه زیادی باید برای آزادی ام و برای سوأل پرسیدن ام در مورد پدرسالاری بپردازم. اما من خوشحال بودم که این هزینه را بپردازم ... یکبار زمانی که دخترم پائولا بیست ساله بود گفت که فمینیسم از رده خارج است و من باید آنرا فراموش کنم! ما دعوای به یاد ماندنی داشتیم. فمینیسم ار رده خارج است!؟ بله؛ برای دختران خوشبخت و مرفه مثل دختر من، امروز شاید فمینیسم از رده خارج است.
 اما براي تعداد زيادي از خواهرانمان در تمام دنيا كه هنوز زير فشار ازدواج هاي پيش از بلوغ، فحشا و کار اجباري هستند، فمینیسم از رده خارج نیست. آنها بچه هايي را كه دارند نمي خواهند و يا نمي توانند غذا بدهند. آنها هيچ كنترلي به بدن و يا زندگي خود ندارند. آنها هيچ حق تحصيل ويا آزادي ندارند. آنها مورد تجاوز قرار مي گيرند، كتك خورده و يا كشته مي شوند و قاتل مصون از مجازات است.
براي بسياري از دختران غربي امروزه اينكه به عنوان نوعي فمينيست مورد خطاب قرار گيرند نوعي توهين است! صفت فمينيست هيچگاه سكسي نبوده است ...
فمينيسم به هيچ معني هيچگاه از رده خارج نبوده است. فمينيسم نياز به تكامل دارد اگر شما اسمش رابه اين شكل دوست نداريد. آنرا آفروديت يا ونوس يا بيمبو يا هرچه دوست داريد بنامید! اما اسم مهم نيست تا زمانيكه ما مي دانيم اين راجع به چه چيزي است و ما از چه چيزي حمايت مي كنيم.

خوب يك قصه ديگر از اشتياق قصه اي كه ناراحت كننده است.
مکان : کلینیک بانوان در روستاي كوچكي در بنگلادش؛ زمان: سال 2005
جني يك متخصص بهداشت دهان آمريكايي است كه به آن كلينيك  بعنوان داوطلب مي رود. ... او آماده شده بود براي مراقبت های ابتدایی دهان و دندان افراد، ‌اما وقتي او به آنجا رسيد فهميد كه در آنجا هيچ دكتري نيست. و هيچ دندانپزشكي هم نيست و كلينيك نيز فقط يك كلبه پر از پرونده هاست .
بيرون يك صف از زنها بود كه ساعتها منتظر بودند تا مورد معالجه قرار بگيرند. اولين بيمار، بيماري با درد مشقت بار بود بخاطر اينكه چندين دندان آسياب اش فاسد شده بود. جني به اين نتيجه رسيد كه تنها راه حل اين است كه دندانهاي خراب رابكشد. او مجوز اين كار را نداشت و هيچگاه نيز انجام نداده بود او خطر بزرگي را پذيرفته و از اين بابت ترسيده بود. او حتي وسايل لازم را نيز نداشت اما خوشبختانه او مقداري داروي ضد درد با خود برده بود. جني قلب شجاع و مشتاقي داشت. در آخر بيمارآسوده از درد بر دستان او بوسه زد. آن روز آن بهداشت كار دهان تعداد زيادتري دندان كشيد.
فرداي آنروز وقتي كه او به كلينيك برگشت، مريض اول ديروز به همراه شوهرش منتظر او بود. صورت زن مثل هندوانه قرمز شده بود و آنقدر باد  كرده بود كه شما نمي توانستيد چشم هاي اورا ببينيد. شوهر عصباني بود و تهديد مي كرد او را خواهد كشت.
جني به شدت نگران بود كه مبادا عمل جراحي كه او انجام داده است مشكل ساز شده باشد، اما بعد مترجم براي او توضيح داد كه شرايط عمومي بيمار هيچ ربطي به عمل جراحي ندارد! روز بعد از عمل، شوهر آن زن اورا بشدت كتك زده بود، كه چرا آن زن بيمار آنروز در خانه نبوده تا براي او شام درست كند!


امروزه ميليون ها زن مثل اين داستان زندگي مي كنند آنها فقير ترين فقيرها هستند.

ادامه خواهد داشت...